ریاضی عمومی،معادلات و مثلثات

 

1. ریاضی عمومی جورج توماس

2. ریاضی عمومی سیلور من

3. ریاضی عمومی استیوارت

4. حل تمرین ریاضی عمومی استیوارت

5. کتاب ریاضی عمومی 1 نوشته مارسدن & وینستین

6. کتاب ریاضی عمومی 2 نوشته مارسدن & وینستین

7. کتاب ریاضی عمومی 3 نوشته مارسدن & وینستین

8. کتاب مثلثات نوشته لارسن & هاستتلر

9. کتاب جبر، حساب و مثلثات

10. کتاب متون کارشناسی در ریاضیات

(حساب دیفرانسیل و انتگرال و آنالیز حقیقی )

11. معادلات دیفرانسیل بویس

12. کتاب حل عددی معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی

13. کتاب توابع حقیقی از متغیرهای مختلف

( max , min , vector و ...)

14. کتاب کاتالان نامبر نوشته توماس کوشی

15. کتاب فلسفه ریاضی نوشته دکتر مصلحیان

16. کتاب نظریه و مسائل حساب دیفرانسیل و انتگرال پیشرفته

17. جزوه ریاضی عمومی 1 دانشگاه شریف

18. جزوه ریاضی عمومی 2 دانشگاه شریف

19. کتاب سری فوریه و تبدیل لاپلاس

20. جزوه کامل معادلات

21. کتاب ریاضی عمومی 1 پارسه

22. کتاب ریاضی عمومی 2 پارسه

23. فرمول های انتگرال گیری

24. کتاب معادلات دیفرانسیل نوشته دکتر صفار اردبیلی

25. جزوه ریاضی 1 نوشته فاطمه قزلباش

26. جزوه ریاضی 2 دکتر معتقدی(مناسب برای آزمون کارشناسی ارشد)

27. جزوه رياضي ۱و۲ مسعود اقاسي

28. آمار و احتمال شلدون راس با ترجمه فارسي

دانلود کتاب روش های مثلثات نوشته پرویز شهریاری

سلام دوستان امروز یک کتاب مثلثات به زبان فارسی براتون قرار دادم که با خوندنش به خیلی از نکات مثلثاتی پی می برید و در مثلثات حرفه ای می شوید!

ادامه نوشته

ریاضی عمومی،معادلات و مثلثات

1. ریاضی عمومی جورج توماس

2. ریاضی عمومی سیلور من

3. ریاضی عمومی استیوارت

4. حل تمرین ریاضی عمومی استیوارت

5. کتاب ریاضی عمومی 1 نوشته مارسدن & وینستین

6. کتاب ریاضی عمومی 2 نوشته مارسدن & وینستین

7. کتاب ریاضی عمومی 3 نوشته مارسدن & وینستین

8. کتاب مثلثات نوشته لارسن & هاستتلر

9. کتاب جبر، حساب و مثلثات

10. کتاب متون کارشناسی در ریاضیات

(حساب دیفرانسیل و انتگرال و آنالیز حقیقی )

11. معادلات دیفرانسیل بویس

12. کتاب حل عددی معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی

13. کتاب توابع حقیقی از متغیرهای مختلف

( max , min , vector و ...)

14. کتاب کاتالان نامبر نوشته توماس کوشی

15. کتاب فلسفه ریاضی نوشته دکتر مصلحیان

16. کتاب نظریه و مسائل حساب دیفرانسیل و انتگرال پیشرفته

17. جزوه ریاضی عمومی 1 دانشگاه شریف

18. جزوه ریاضی عمومی 2 دانشگاه شریف

19. کتاب سری فوریه و تبدیل لاپلاس

20. جزوه کامل معادلات

21. کتاب ریاضی عمومی 1 پارسه

22. کتاب ریاضی عمومی 2 پارسه

23. فرمول های انتگرال گیری

24. کتاب معادلات دیفرانسیل نوشته دکتر صفار اردبیلی

25. جزوه ریاضی 1 نوشته فاطمه قزلباش

26. جزوه ریاضی 2 دکتر معتقدی(مناسب برای آزمون کارشناسی ارشد)

27. جزوه رياضي ۱و۲ مسعود اقاسي

28. آمار و احتمال شلدون راس با ترجمه فارسي


فرمول های مثلثات مورد نیاز حسابان

فرمول های کاربردی و مورد نیاز مثلثات برای آزمون نهایی حسابان

کاری از استاد رستمی دوست و همکارم در ناحیه ۱ تبریز

فرمولهای مثلثات

با تشکر از:کارا مث

نکات مثلثات (قسمت اول)

1.     sin4+cos4=1-2(sin2×cos2)

2.     sin6+cos6=1-3(sin2×cos2)

3.     1-2(sin×cos)=(sin-cos)2

4.     tg ×cot =1

5.     sec=1/cos   → sec2=1/cos2=1+tg2

6.     csc=1/sin    → csc2=1/sin2 =1+cot2

7.     sin2+cos2=1  → sin2=1-cos2  → cos2=1-sin2

8.     tan+cot=1/(sin×cos)=sec ×csc

9.     sin(a ± b)=sin(a)cos(b)±sin(b)cos(a)

10.    cos(a+b)=cos(a)cos(b) - sin(a)sin(b)

11.    cos(a - b)=cos(a)cos(b)+sin(a)sin(b)

12.    cos(a - b)×cos(a +b)=cos2a - sin2b

13.   sin(a +b)×sin(a - b)=sin2a - sin2b

14.   tan(a+b)=(  tan(a) + tan(b) ) / ( 1-tan(a)×tan(b) )

15.   tan(a - b)=( tan(a) -tan(b) ) / ( 1+tan(a)×tan(b) )

16.   cot(a+b)=( cot(a)×cot(b) - 1)/( cot(a)+cot(b) )

17.   cot(a - b)=( cot(a)×cot(b) +1)/( cot(a) - cot(b) )

سیر تاریخی مثلثات

از نامگذاری «مثلثات» می توان حدس زد كه این شاخه از ریاضیات دست كم در آغاز پیدایش خود به نحوی با «مثلث» و مسئله های مربوط به مثلث بستگی داشته است. در واقع پیدایش و پیشرفت مثلثات را باید نتیجه ای از تلاش های ریاضیدانان برای رفع دشواری های مربوط به محاسبه هایی دانست كه در هندسه روبه روی دانشمندان بوده است.

تاریخ علم به آدمی یاری می رساند تا «دانش» را از «شبه دانش» و «درست» را از «نادرست» تشخیص دهد و در بند خرافه و موهومات گرفتار نشود. در میان تاریخ علم، تاریخ ریاضیات و سرگذشت آن در بین اقوام مختلف ، مهجور واقع شده و به رغم اهمیت زیاد، از آن غافل مانده اند. در نظر داریم در این فضای اندك و در حد وسعمان برخی از حقایق تاریخی( به خصوص در مورد رشته ریاضیات) را برایتان روشن و اهمیت زیاد ریاضی و تاریخ آن را در زندگی روزمره بیان كنیم.
برای بسیاری از افراد پرسش هایی پیش می آید كه پاسخی برای آن ندارند: چه شده است كه محیط دایره یا زاویه را با درجه و دقیقه و ثانیه و بخشهای شصت شصتی اندازه می گیرند؟ چرا ریاضیات با كمیت های ثابت ادامه نیافت و به ریاضیات با كمیت های متغیر روی آوردند؟ مفهوم تغییر مبناها در عدد نویسی و عدد شماری از كجا و به چه مناسبت آغاز شد؟ یا چرا در سراسر جهان عدد نویسی در مبنای ۱۰ را پذیرفته اند، با اینكه برای نمونه عدد نویسی در مبنای ۱۲ می تواند به ساده تر شدن محاسبه ها كمك كند؟ ریاضیات از چه بحران هایی گذشته و چگونه راه خود را به جلو گشوده است؟ چرا جبر جانشین حساب شد، چه ضرورت هایی موجب پیدایش چندجمله ای های جبری و معادله شد؟ و... برای یافتن پاسخ های این سئوالات و هزاران سئوال مشابه دیگر در كلیه رشته ها، تلاش می كنیم راه را نشان دهیم، پیمودن آن با شماست...
● پیدایش مثلثات
از نامگذاری «مثلثات» می توان حدس زد كه این شاخه از ریاضیات دست كم در آغاز پیدایش خود به نحوی با «مثلث» و مسئله های مربوط به مثلث بستگی داشته است. در واقع پیدایش و پیشرفت مثلثات را باید نتیجه ای از تلاش های ریاضیدانان برای رفع دشواری های مربوط به محاسبه هایی دانست كه در هندسه روبه روی دانشمندان بوده است. در ضمن دشواری های هندسی، خود ناشی از مسئله هایی بوده است كه در اخترشناسی با آن روبه رو می شده اند و بیشتر جنبه محاسبه ای داشته اند. در اخترشناسی اغلب به مسئله هایی بر می خوریم كه برای حل آنها به مثلثات و دستورهای آن نیازمندیم. ساده ترین این مسئله ها، پیدا كردن یك كمان دایره (بر حسب درجه) است، وقتی كه شعاع دایره و طول وتر این كمان معلوم باشد یا برعكس، پیدا كردن طول وتری كه طول شعاع دایره و اندازه كمان معلوم باشد. می دانید سینوس یك كمان از لحاظ قدر مطلق برابر با نصف طول وتر دو برابر آن كمان است. همین تعریف ساده اساس رابطه بین كمان ها و وترها را در دایره تشكیل می دهد و مثلثات هم از همین جا شروع شد.
كهن ترین جدولی كه به ما رسیده است و در آن طول وترهای برخی كمان ها داده شده است متعلق به هیپارك، اخترشناس سده دوم میلادی است و شاید بتوان تنظیم این جدول را نخستین گام در راه پیدایش مثلثات دانست. منه لائوس ریاضیدان و بطلمیوس اخترشناس (هر دو در سده دوم میلادی) نیز در این زمینه نوشته هایی از خود باقی گذاشته اند. ولی همه كارهای ریاضیدانان و اخترشناسان یونانی در درون هندسه انجام گرفت و هرگز به مفهوم های اصلی مثلثات نرسیدند. نخستین گام اصلی به وسیله آریابهاتا، ریاضیدان هندی سده پنجم میلادی برداشته شد كه در واقع تعریفی برای نیم وتر یك كمان _یعنی همان سینوس- داد. از این به بعد به تقریب همه كارهای مربوط به شكل گیری مثلثات (چه در روی صفحه و چه در روی كره) به وسیله دانشمندان ایرانی انجام گرفت. خوارزمی نخستین جدول های سینوسی را تنظیم كرد و پس از او همه ریاضیدانان ایرانی گام هایی در جهت تكمیل این جدول ها و گسترش مفهوم های مثلثاتی برداشتند. مروزی جدول سینوس ها را تقریبا ۳۰ درجه به ۳۰ درجه تنظیم كرد و برای نخستین بار به دلیل نیازهای اخترشناسی مفهوم تانژانت را تعریف كرد. جدی ترین تلاش ها به وسیله ابوریحان بیرونی و ابوالوفای بوزجانی انجام گرفت كه توانستند پیچیده ترین دستورهای مثلثاتی را پیدا كنند و جدول های سینوسی و تانژانتی را با دقت بیشتری تنظیم كنند. ابوالوفا با روش جالبی به یاری نابرابری ها توانست مقدار سینوس كمان ۳۰ دقیقه را پیدا كند و سرانجام خواجه نصیرالدین طوسی با جمع بندی كارهای دانشمندان ایرانی پیش از خود نخستین كتاب مستقل مثلثات را نوشت.
بعد از طوسی، جمشید كاشانی ریاضیدان ایرانی زمان تیموریان با استفاده از روش زیبایی كه برای حل معادله درجه سوم پیدا كرده بود، توانست راهی برای محاسبه سینوس كمان یك درجه با هر دقت دلخواه پیدا كند. پیشرفت بعدی دانش مثلثات از سده پانزدهم میلادی و در اروپای غربی انجام گرفت. یك نمونه از مواردی كه ایرانی بودن این دانش را تا حدودی نشان می دهد از این قرار است: ریاضیدانان ایرانی از واژه «جیب» (واژه عربی به معنی «گریبان») برای سینوس و از واژه «جیب تمام» برای كسینوس استفاده می كردند. وقتی نوشته های ریاضیدانان ایرانی به ویژه خوارزمی به زبان لاتین و زبان های اروپایی ترجمه شد، معنای واژه «جیب» را در زبان خود به جای آن گذاشتند: سینوس.
این واژه در زبان فرانسوی همان معنای جیب عربی را دارد. نخستین ترجمه از نوشته های ریاضیدانان ایرانی كه در آن صحبت از نسبت های مثلثاتی شده است، ترجمه ای بود كه در سده دوازدهم میلادی به وسیله «گرادوس كره مونه سیس» ایتالیایی از عربی به لاتینی انجام گرفت و در آن واژه سینوس را به كار برد. اما درباره ریشه واژه «جیب» دو دیدگاه وجود دارد: «جیا» در زبان سانسكریت به معنای وتر و گاهی «نیم وتر» است. نخستین كتابی كه به وسیله فزازی (یك ریاضیدان ایرانی) به دستور منصور خلیفه عباسی به زبان عربی ترجمه شد، كتابی از نوشته های دانشمندان هندی درباره اخترشناسی بود. مترجم برای حرمت گذاشتن به نویسندگان كتاب، «جیا» را تغییر نمی دهد و تنها برای اینكه در عربی بی معنا نباشد، آن را به صورت «جیب» در می آورد. دیدگاه دوم كه منطقی تر به نظر می آید این است كه در ترجمه از واژه فارسی «جیپ»- بر وزن سیب- استفاده شد كه به معنی «تكه چوب عمود» یا «دیرك» است. نسخه نویسان بعدی كه فارسی را فراموش كرده بودند و معنای «جیپ» را نمی دانستند، آن را «جیب» خواندند كه در عربی معنایی داشته باشد.

مقاله ای درباره آموزش ریاضی از پرویز شهریاری

« نوشته ای برای آنان که خواندن را دوست دارند » این عنوان مقاله ایست برگرفته از ماهنامه «دانش و مردم»، درباره آموزش ریاضی، که متن کامل آن را در زیر می بینید.
نوشته ای برای آنان که خواندن را دوست دارند
پرویز شهریاری
بشر برای این نیامده که کورکورانه و از روی نادانی کار کند، بلکه
باید پیوسته با آنچه نادرست است در جدال و با آنچه نارواست در
 جنگ باشد.
ژوزف ارنست رنان
 
روش آموزش امروزی، دو جنبه و يک هدف دارد. دو جنبه آن عبارت است از: روش يادگيری و روش ارزيابی. هدف آن، تربيت آدم­هايی است که بتوانند دشواری­های جامعه خود يا جامعه جهانی را حل کند. درباره روش ياد دادن سخنی نمی­گويم، چون همه از آن آگاهيم و با آن بزرگ شده­ايم و از نتيجه کم و بيش ناگوار آن هم، اطلاع داريم. روش ارزيابی و نحوه امتحان را هم می­شناسيم. تمام شرط­ها را برای ترس و نگرانی دانش­آموز فراهم می­کنيم و بعد در يک جلسه کوتاه، زير فشار روحی بی­اندازه­ای، (دانش) او را (ارزيابی) می­کنيم. من به نادرستی اين روش، که به نظرم از بيخ و بن نادرست است، نمی­پردازم و تنها به چند نکته جانبی آن اشاره می­کنم.
زمانی که با يکی از همکارانم که حاضر نبود با افزودن تنها يک نمره، دانش­آموزی را از (مردودی) نجات دهد، صحبت می­کردم، به او که به دقت امتحان خود اطمينان داشت گفتم: اگر همين امروز، يک بار ديگر از دانش­آموزانت امتحان بگيری و پرسش­ها را هم، تا حد همان پرسش­های بار اول قرار دهی، آيا می­توانی با اطمينان بگويی که همه آن­ها، همين نمره را خواهند گرفت؟ به طور طبيعی پاسخ او منفی بود. گفتم: اگر برای نمونه، يک هفته ديگر به دانش­آموزانت وقت بدهی و بعد امتحان بگيری، چطور؟ باز معلوم بود که نمره­ها تغيير می­کند. گفتم: راه­حل ساده­تری انتخاب می­کنيم، نه امتحان تازه­ای لازم است، نه دقت بيشتری. برای دانش­آموزان، همين ورقه­ها را، با تغيير ميزان نمره­ای که به هر پرسش داده­ای، دوباره تصحيح کن، از آنجا که ارزش هر پرسش را خودت معين کرده­ای، می­توانی به صورت ديگری آن­را تغيير دهی، آن وقت چه خواهد شد؟ روشن بود که باز هم نمره­ها تغيير می­کردند. گفتم: اگر با همين پرسش­ها و همين بارم، ورقه­ها را چند ماه ديگر، خودت تصحيح کنی، به شرطی که نمره­های امروز را فراموش کرده باشی، با تفاوت احتمالی که در روحيه امروز و آن روزِ تو به وجود می­آيد، آيا مطمئنی همين نمره­ها را، روی ورقه­ها بگذاری؟ در اينجا هم پاسخ منفی بود.
خوب، اين چگونه ارزشيابی است که با تغيير هر عاملِ کوچک آنف بدون اينکه در (دانش) فرد مورد آزمايش تغييری پيش آيد، نتيجه را دگرگون می­کند؟ گمان می­کنم همين چند جمله، برای بی­ارزش بودن اينگونه ارزشيابی کافی باشد.
سال­ها پيش، در يکی از دبيرستان­ها، دانش­آموزی داشتم که مرا به شگفتی می­انداخت. هر وقت در کلاس چيزی از او می­پرسيدم، با اطمينان و قدرت کافی پاسخ می­داد. ولی برگ­های امتحانی او، هميشه از متوسط هم اندکی پايين­تر بود. تصميم گرفتم، در يکی از جلسه­های امتحان، بدون اينکه خود او متوجه شود، مراقب کار او باشم، او پيش از اينکه امتحان آغاز شود، روی مسئله­ای که به ظاهر، ذهن او را به خود مشغول داشته بود، کار می­کردچنان در خود فرو رفته بود که متوجه پخش پرسش­های امتحانی نشد. من هشداری به او ندادم. بيش از يک ساعت از وقت امتحان گذشت و او همچنان به کار خود مشغول بود. من تاب نياوردم و به او اعلام کردم که روز امتحان است و وقت دارد تمام می­شود. با ناراحتی نگاهی به پرسش­ها کرد. قلم را روی کاغذ گذاشت و آغاز به نوشتن کرد، بعد از نيم ساعت بلند شد و برگ امتحانی را تحويل داد و رفت. نمره امتحانی او، مانند هميشه درخشان نبود. ولی من متوجه شدم، او از آن­هايي است که به راه فکری خود بيشتر اهميت می­دهد تا نمره­ای که در کارنامه­اش بيايد. اين دانش­آموز به سفارش من، و بر خلاف سفارش ديگران، رشته­ رياضی را دنبال کرد و امروز يکی از صاحب­نظران در رشته رياضی است و در يکی از معتبرترين دانشگاه­های جهان، به تدريس و تحقيق در رياضيات مشغول است.
چه بايد کرد؟ بی ترديد من نمی­توانم نسخه­ای شفابخش ارائه کنم. من که عمری معلم بوده­ام و کم و بيش با شيوه مرسوم، تدريس کرده­ام، درد را بهتر می­شناسم تا درمان را، درباره موضوع به اين پيچيدگی چون آموزش، نبايد منتظر بود، نسخه­ای فوری و قطعی پيدا شود. آنچه در اينجا می­گويم و نتيجه­ای از تجربه معلمی من است، تنها می­تواند نوعی مسکن تلقی شود، من از دو سفارش و يک پيشنهاد سخن خواهم گفت:
نخستين سفارش من اين است که تا جايي که ممکن است، از کار انفرادی پرهيز کنيم و دانش­اندوزی را به صورت يک کارگروهی درآوريم. باز هم از يک تجربه خود ياد کنم. اين پيش­آمد مربوط به زمانی است که من دانشجو بودم و درضمن در يکی از دبيرستان­ها تدريس می­کردم. در آن دبيرستان، سه کلاس دوم دبيرستان وجود داشت که درس هندسه يکی از آن­ها به عهده من گذاشته شده بود. من، بعد از نزديک به يک ماه، که با کلاس به اندازه کافی آشنا شده بودم، دانش­آموزان را به گروه­های سه نفری تقسيم کردم و در هر گروه يک دانش­آموز به اصطلاح (قوی)، يک دانش­آموز (متوسط) و يک دانش­آموز (ضعيف) قرار دادم. رو به کلاس گفتم: من به فرد نمره نمی­دهم و فرد را نمی­شناسم. برای من گروه مطرح است. برای نمونه، وقتی شما امتحان بدهيد، هرکسی بايد برگ خودش را بنويسد، ولی من سه برگ هر گروه را به هم سنجاق می­کنم، مجموع نمره­های سه گروه را به سه تقسيم می­کنم و نتيجه را برای هر سه نفر می­گذارم... حدس می­زنيد بازتاب اين حرف در کلاس چگونه بود؟ دانش­آموزان ضعيف خوشحال بودند، ولی فرياد دانش­آموزان قوی بلند شد که: اگر دوست من درس نمی­خواند، من چه گناهی کرده­ام؟ ولی من بی­احساس و بی­تفاوت، روی تصميم خود پای فشردم. دانش­آموزان باور نکردند، ولی وقتی در سه ماه نخست، به همين ترتيب عمل کردم، به خود آمدند. البته حدس می­زنيد که من از طرف پدر و مادرها و مسئولان مدرسه، زير چه فشار روحی قرار گرفتم. همه را تحمل کردم و در تصميم خود تغييری ندادم. دانش­آموزان به جان هم افتادند، وقت­های زيادی را در مدرسه می­ماندند و به هم کمک می­کردند، به خانه­های هم می­رفتند، هر گروه از گروه­های ديگر کمک می­گرفت و در همه اين موردها، دانش­آموزان قوی به علت از دست دادن نمره خوب پيش­قدم بودند. امتحان سه ماهه دوم را هم به همين ترتيب انجام دادم. تلاش دانش­آموزان بيشتر شد و همراه با آن، فشار به من هم روزافزون­تر بود، حتی در اثر شکايت پدر و مادرها، از طرف وزارت فرهنگ آن زمان، کسانی برای رسيدگی به اين رفتار ظالمانه من به دبيرستان آمدند، ولی خوشبختانه تا بازرس­ها منتظر گزارش­های خود بودند، سال تحصيلی به پايان خود رسيد و برنامه امتحانی آخر سال را دادند. نمره­های آخر سال را به ترتيب معمول دادم، يعنی نمره هرکسی را به خودش، نتيجه کار شگفتی­آور بود. در کلاس من هيچ­کس نمره کمتر از 15 نداشت. همه از درس هندسه قبول شدند. و اين معجزه کار گروهی بود. اين تجربه نتيجه ديگری هم داشت. معلوم شد تقسيم دانش­آموزان به (با استعداد) و (کم استعداد) آن­طور که گمان می­شود، ساده نيست و اگر روش کار درست باشد، بسياری از (کم­استعدادها) به گروه (بااستعدادها) می­پيوندند، به جز همه اين کارها، کارگروهی، رابطه انسانی بين دانش­آموزان را تقويت می­کند، از رقابت­های ناسالم آن­ها می­کاهد و محيطی به وجود می­آورد که هرکسی، خودش را مسئول سرنوشت ديگری هم می­داند. بايد عادت کنيم در تمام کارهای علمی، تک­روی را کنار بگذاريم. شما آزمايش کنيد، حتی اگر يک داستان را دو يا سه نفری با هم بخوانيد و درباره آن بحث کنيد، در مقايسه با مطالعه انفرادی چه نتيجه­های شگفت­انگيزی به دست می­آوريد. طبيعت کارگروهی ايجاب می­کند که با بحث و انتقاد و خرده­گيری همراه باشد و همين وضع، به سالم­تر شدن رابطه­ی انسانی افراد و هم به عميق­تر شدن يادگيری دانش، کمک فراوان می­کند.
و اما سفارش دوم من اين است که در دانش­آموزان، اعتماد به خود به وجود آوريد. وقتی به کسی از چپ و راست، وصله بی­شعوری و بی­استعدادی زده می­شود، او به تدريج اين اعتقاد ديگران را می­پذيرد، اعتماد نسبت به خود را از دست می­دهد و باور می­کند که نمی­تواند چيزی ياد بگيرد.
در همان دبيرستان و در کلاس ديگری، و باز هم در درس هندسه، دانش­آموزی بود که همه دبيران و اداره­کنندگان مدرسه، از او به بدی ياد می­کردند. پيش از آنکه من به کلاس بروم، مدير مدرسه به من هشدار داد که مواظب اين دانش­آموز باشم، چون بی­تربيت و بی­شعور است. وقتی که من از درس رياضی او پرسيدم، با لبخند تمسخرآميزی به من گفت: من می­گويم او بی­شعور است و تو می­پرسی، آيا رياضيات را می­فهمد يا نه؟ من با ترس و دلهره وارد کلاس شدم. می­ترسيدم، اين دانش­آموز، ناگهان برخيزد و صندلی يا چيزی ديگر، به سمت من پرتاب کند. برای اينکه او را بشناسم، دفتر کلاس را با خود بردم و دانش­آموزان را يکی يکی صدا کردم.  او هم مانند ديگران، با شنيدن نام خود برخاست و بعد نشست. مسئله­ای را مطرح کردم. شکل آن را روی تخته کشيدم و به ياری خود دانش­آموزان آغاز به حل آن کردم. گاه از اين دانش­آموز به اصطلاح (بی­شعور) هم چيزی می­پرسيدم، ولی تلاش می­کردم، پرسش من طوری باشد که او پاسخ درست بدهد. هر بار که او پاسخ درست را می­داد، با رضايت به او نگاه می­کردم و می­گفتم: آفرين، تو خوب می­فهمی! نگاه او حاکی از آن بود که تمجيدهای مرا باور ندارد. همه به او می­گفتند تو چيزی نمی­فهمی و حالا کسی پيدا شده و به فهم او آفرين می­گويد، ولی قيافه و بيان من جدی بود و به تدريج اطمينان پيدا کرد که من قصد مسخره کردن او را ندارم. گاهی می­ديدم، در زنگ­های تفريح به دنبال اين و آن که: شما را به خدا، درس هندسه را به من بگوييد. من تنها نزد يک نفر آبرو دارم و نمی خواهم اینجا هم آبرویم برود . و من هرگز نگذاشتم آبروی او برود. در تمام جلسه ها از او پرسیدم ، ولی همیشه به نحوی که او بتواند پاسخ درست را بدهد. این دانش آموز کم کم در درس هندسه راه افتاد و نسبت به آن علاقه مند شد. نزدیکی های پایان سال بود که پدرش به دیدار من آمد. او می خواست بداند من چه کرده ام که پسرش تا این اندازه به هندسه علاقه مند شده است ، در حالی که هنوز هیچ یک از درسهای خود را یاد نمی گیرد. پدرش می گفت حتی سر میز نهار هم ، همانطور که غذا می خورد، درباره مساله هندسه فکر می­کند و در جیبش کاغذی آماده دارد که هر جا فرصتی پیش آمد، روی مساله مورد علاقه اش کار کند. به پدرش گفتم: من تنها به او فهمانده ام که بر خلاف آن چه همه می گویند ، او بی شعور نیست و می تواند همه چیز را بفهمد . البته، این موضوع را با روش خاص خودش گفته­ام، نه با مذاکره روبه رو و صریح. این دانش­آموز در آن سال از درس هندسه، نمره بسیار خوبی گرفت، ولی به دلیل نمره­های بسیار پایینی که در درس­های ديگر گرفته بود، مردود شد.. می­بینید که اعتماد به خود معجزه­گر می­­باشد، اعتقاد دارم هر آدمی  می­تواند دیگران را فریب دهد، ولی برای اینکه کسی بتواند خودش را فریب دهد، به نیروی روحی بی اندازه­ای نیاز دارد. ما همیشه درباره خود، با افراط و تفریط داوری می­کنیم. به ویژه درباره قابلیت­های خود، خیلی کمتر از آنچه هستیم، تصور می­کنیم، این به ویژه، درباره جوان­ها که خیلی زود زیر تلقین بزرگترها قرار می­گیرند، بیشتر صدق می­کند. بارها پیش آمده است، دانش­آموزی را که گمان می­کرده است درس را نمی­فهمد، واداشته ام تا درس تازه­ای را چنان یاد بگیرد که بتواند آن را به همکلاسی­های خود درس بدهد و برای اینکه انگیزه­ای داشته باشد، با او قرار گذاشته­ام که نمره تدریس او، همان نمره امتحانش خواهد بود و اغلب، از عهده این کار سنگین به خوبی برآمده­اند و با این موفقیت، چنان اعتمادی نسبت به خود پیدا کرده­اند که دیگر از آن درس عقب نمانده­اند، گروه­بندی کلاس­ها به " قوی" و "ضعیف"، به شدت به دانش­آموزان نسبت به قابلیت خود، لطمه می­زند و آن­ها را از پیشرفت عادی خود باز می­دارد. این برچسب­ها که بیشتر مطابق با واقع نیست و نتیجه­ای از " ارزشیابی" نادرست است، دانش­آموز را به کلی در برابر خودش ناتوان و بی­دفاع می­کند و از مسیر پیشرفت بازش می­دارد.
یکی از راه های دیگری که به دانش آموزان کمک می کند تا اعتماد بیشتری نسبت به خودشان پیدا کنند، این است که به بخش هایی از درس را که ساده تر است، نا تمام بگذاریم و نتیجه گیری کامل و دقیق را از خود آنها بخواهیم. تجربه نشان داده است که بیشتر دانش آموزان به خوبی می توانند، ضمن کار گروهی و به کمک یکدیگر، بدون یاری معلم، درس های علمی را فرا بگیرند. در این صورت معلم می تواند تنها نقش راهنما را داشته باشد و نارسایی استدلال های احتمالی آنها را اصلاح کند.
و اما درباره ی پیشنهاد: بیشتر دانش آموزان از این موضوع گله دارند که باید در همه ی زمینه های علم و ادب، آن هم به صورت انبوه و بی ارتباط به هم، مطالبی را یاد بگیرند، بدون اینکه ذوق و آینده ی آنها در نظر گرفته شود. در برخی از کشورها، برای رفع این دشواری، روش انتخاب واحد را در دبیرستان ها هم اجرا می کنند که تا اندازه ای وضع را بهتر می کند . ضمن اینکه انتخاب واحد هم، دشواری های دیگری را در پی دارد که به نوبه خود کم اهمیت نیستند . پیشنهاد من این است :  درس های دبیرستانی را برای همه یکنواخت کنند . این درس ها باید شامل مطالبی باشد که دانستن آن ها برای هر فرد جامعه امروزی انسانی لازم است . این برنامه ها باید طوری تنظیم شود که در هر هفته به بیش از 20 ساعت درس نیاز نباشد تا بتوان تمام بعد از ظهرهای دانش آموزان را آزاد گذاشت ، در کنار درس های دبیرستانی ، کلاس های ویژه ای در همه رشته های گوناگون فرهنگ و هنر با راهنمایان معلمان خاص خود تدارک دیده شود که برای نمونه ، نام آن ها ( انجمن ) می گذاریم : انجمن ریاضیات ، انجمن فیزیک ، انجمن نقاشی ، انجمن موسیقی ، انجمن ورزش ، انجمن کشاورزی ... هر دانش آموز می نواند به میل خود و با راهنمای معلمان ، یکی از انجمن ها را برای خود انتخاب کند و یا در هیچ انجمنی شرکت نکند . برای نمونه ، کسی که انجمن ریاضی را انتخاب می کند ، در هفته به جز درس های دبیرستانی که برای همه مشترک است ، 12 ساعت تنها ریاضیات می خواند . انجمن ریاضی برنامه منظمی دارد و معلوم است در هر سال چه مطالبی باید خوانده شود . کسی که می خواهد تحصیل خود را بعد از دبیرستان ادامه دهد ، باید دوره 5سال یکی از انجمن ها را گذرانده باشد. در سال اول انجمن، می توان آن را تغییر داد . در ضمن دان آموزانی که انجمن ریاضی را انتخاب کرده اند ، این وظیفه را هم دارند که دانش آموزان کلاس صبح خود یا دانش آموزان کلاس پایینتر خود را در دوره عادی دبیرستان از نظر ریاضی تقویت کنند ، یعنی در واقع دستیار دبیر ریاضی باشند . از این ره به همکاری با دیگران و به عمیق تر کردن آگاهی های خود به احساس مسوولیت نسبت به سرنوشت همسالان خود ، علاقه مند می شوند .

پیدایش مثلثات

تاريخ علم به آدمى يارى مى رساند تا «دانش» را از «شبه دانش» و «درست» را از «نادرست» تشخيص دهد و در بند خرافه و موهومات گرفتار نشود. در ميان تاريخ علم، تاريخ رياضيات و سرگذشت آن در بين اقوام مختلف ، مهجور واقع شده و به رغم اهميت زياد، از آن غافل مانده اند. در نظر داريم در اين فضاى اندك و در حد وسعمان برخى از حقايق تاريخى( به خصوص در مورد رشته رياضيات) را برايتان روشن و اهميت زياد رياضى و تاريخ آن را در زندگى روزمره بيان كنيم.
براى بسيارى از افراد پرسش هايى پيش مى آيد كه پاسخى براى آن ندارند: چه شده است كه محيط دايره يا زاويه را با درجه و دقيقه و ثانيه و بخش      هاى شصت  شصتى اندازه مى گيرند؟ چرا رياضيات با كميت هاى ثابت ادامه نيافت و به رياضيات با كميت هاى متغير روى آوردند؟ مفهوم تغيير مبناها در عدد نويسى و عدد شمارى از كجا و به چه مناسبت آغاز شد؟ يا چرا در سراسر جهان عدد نويسى در مبناى ۱۰ را پذيرفته اند، با اينكه براى نمونه عدد نويسى در مبناى ۱۲ مى تواند به ساده تر شدن محاسبه ها كمك كند؟ رياضيات از چه بحران هايى گذشته و چگونه راه خود را به جلو گشوده است؟ چرا جبر جانشين حساب شد، چه ضرورت هايى موجب پيدايش چندجمله اى هاى جبرى و معادله شد؟ و… براى يافتن پاسخ هاى اين سئوالات و هزاران سئوال مشابه ديگر در كليه رشته ها، تلاش مى كنيم راه را نشان دهيم، پيمودن آن با شماست…

• پيدايش مثلثات
از نامگذارى «مثلثات» مى توان حدس زد كه اين شاخه از رياضيات دست كم در آغاز پيدايش خود به نحوى با «مثلث» و مسئله  هاى مربوط به مثلث بستگى داشته است. در واقع پيدايش و پيشرفت مثلثات را بايد نتيجه اى از تلاش هاى رياضيدانان براى رفع دشوارى هاى مربوط به محاسبه هايى دانست كه در هندسه روبه روى دانشمندان بوده است. در ضمن دشوارى هاى هندسى، خود ناشى از مسئله  هايى بوده است كه در اخترشناسى با آن روبه رو مى شده اند و بيشتر جنبه محاسبه اى داشته اند. در اخترشناسى اغلب به مسئله   هايى بر مى خوريم كه براى حل آنها به مثلثات و دستورهاى آن نيازمنديم. ساده ترين اين مسئله  ها، پيدا كردن يك كمان دايره (بر حسب درجه) است، وقتى كه شعاع دايره و طول وتر اين كمان معلوم باشد يا برعكس، پيدا كردن طول وترى كه طول شعاع دايره و اندازه كمان معلوم باشد. مى دانيد سينوس يك كمان از لحاظ قدر مطلق برابر با نصف طول وتر دو برابر آن كمان است. همين تعريف ساده اساس رابطه بين كمان ها و وترها را در دايره تشكيل مى دهد و مثلثات هم از همين جا شروع شد. كهن ترين جدولى كه به ما رسيده است و در آن طول وترهاى برخى كمان ها داده شده است متعلق به هيپارك، اخترشناس سده دوم ميلادى است و شايد بتوان تنظيم اين جدول را نخستين گام در راه پيدايش مثلثات دانست. منه لائوس رياضيدان و بطلميوس اخترشناس (هر دو در سده دوم ميلادى) نيز در اين زمينه نوشته هايى از خود باقى گذاشته اند. ولى همه كارهاى رياضيدانان و اخترشناسان يونانى در درون هندسه انجام گرفت و هرگز به مفهوم هاى اصلى مثلثات نرسيدند. نخستين گام اصلى به وسيله آريابهاتا، رياضيدان هندى سده پنجم ميلادى برداشته شد كه در واقع تعريفى براى نيم وتر يك كمان _يعنى همان سينوس- داد. از اين به بعد به تقريب همه كارهاى مربوط به شكل گيرى مثلثات (چه در روى صفحه و چه در روى كره) به وسيله دانشمندان ايرانى انجام گرفت. خوارزمى نخستين جدول هاى سينوسى را تنظيم كرد و پس از او همه رياضيدانان ايرانى گام هايى در جهت تكميل اين جدول ها و گسترش مفهوم هاى مثلثاتى برداشتند. مروزى جدول سينوس ها را تقريبا ۳۰ درجه به ۳۰ درجه تنظيم كرد و براى نخستين بار به دليل نيازهاى اخترشناسى مفهوم تانژانت را تعريف كرد. جدى ترين تلاش ها به وسيله ابوريحان بيرونى و ابوالوفاى بوزجانى انجام گرفت كه توانستند پيچيده ترين دستورهاى مثلثاتى را پيدا كنند و جدول هاى سينوسى و تانژانتى را با دقت بيشترى تنظيم كنند. ابوالوفا با روش جالبى به يارى نابرابرى ها توانست مقدار سينوس كمان ۳۰ دقيقه را پيدا كند و سرانجام خواجه نصيرالدين طوسى با جمع بندى كارهاى دانشمندان ايرانى پيش از خود نخستين كتاب مستقل مثلثات را نوشت. بعد از طوسى، جمشيد كاشانى رياضيدان ايرانى زمان تيموريان با استفاده از روش زيبايى كه براى حل معادله درجه سوم پيدا كرده بود، توانست راهى براى محاسبه سينوس كمان يك درجه با هر دقت دلخواه پيدا كند. پيشرفت بعدى دانش مثلثات از سده پانزدهم ميلادى و در اروپاى غربى انجام گرفت. يك نمونه از مواردى كه ايرانى بودن اين دانش را تا حدودى نشان مى دهد از اين قرار است: رياضيدانان ايرانى از واژه «جيب» (واژه عربى به معنى «گريبان») براى سينوس و از واژه «جيب تمام» براى كسينوس استفاده مى كردند. وقتى نوشته هاى رياضيدانان ايرانى به ويژه خوارزمى به زبان لاتين و زبان هاى اروپايى ترجمه شد، معناى واژه «جيب» را در زبان خود به جاى آن گذاشتند: سينوس. اين واژه در زبان فرانسوى همان معناى جيب عربى را دارد. نخستين ترجمه از نوشته هاى رياضيدانان ايرانى كه در آن صحبت از نسبت هاى مثلثاتى شده است، ترجمه اى بود كه در سده دوازدهم ميلادى به وسيله «گرادوس كره مونه سيس» ايتاليايى از عربى به لاتينى انجام گرفت و در آن واژه سينوس را به كار برد. اما درباره ريشه واژه «جيب» دو ديدگاه وجود دارد: «جيا» در زبان سانسكريت به معناى وتر و گاهى «نيم وتر» است. نخستين كتابى كه به وسيله فزازى (يك رياضيدان ايرانى) به دستور منصور خليفه عباسى به زبان عربى ترجمه شد، كتابى از نوشته هاى دانشمندان هندى درباره اخترشناسى بود. مترجم براى حرمت گذاشتن به نويسندگان كتاب، «جيا» را تغيير نمى دهد و تنها براى اينكه در عربى بى معنا نباشد، آن را به صورت «جيب» در مى آورد. ديدگاه دوم كه منطقى تر به نظر مى آيد اين است كه در ترجمه از واژه فارسى «جيپ»- بر وزن سيب- استفاده شد كه به معنى «تكه چوب عمود» يا «ديرك» است. نسخه نويسان بعدى كه فارسى را فراموش كرده بودند و معناى «جيپ» را نمى دانستند، آن را «جيب» خواندند كه در عربى معنايى داشته باشد.

فرمول‌های مهم مثلثات

image

image

image

image

image

image

image

image

image

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(فرمول طلایی)

image

image

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(تبدیل ضرب به جمع)

image

image

image

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(تبدیل جمع به ضرب)

image

image

image

image

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نسبت های مثلثاتی بر حسب      image

image

image

image

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرمول کاشانی که در هر مثلثی صدق می‌کند

image